رکاب» بخش حلقه و پایة نگین انگشتر، و رکابسازی یکی از هنرهای وابستۀ انگشترسازی است. پیشینۀ تاریخی رکابسازی با قدمت انگشتری در فرهنگ و تمدن بشری متناظر است.متاسفانه اطلاعات مکتوب و معتبر در باب رکابسازی ایران ناچیز است و این هنر سنتی نیز در معرض فراموشی قرار دارد. از بنیانها و اصول اساسی هنر ایرانی تزئین است که پرسشهای این پژوهش نیز پیرامون آن و عبارتند از: الف. عناصر اصلی در تزیین رکابهای سنتی معاصر کدامند؟ و ب. نقوش تزیینی چگونه میتوانند در حفظ سنت و انتقال آن به نسلهای بعد موثر باشند؟ نقوش به کار رفته در رکابهای معاصر، میراث قرنهای گذشته هستند که تغییرات محسوسی هم در آنها مشاهده نمیشود. ترکیببندی و آهنگ قرارگیری نقوش بر اساس شیوههایی ثابت و تکرار شدنیست، بهگونهای که نقوش مرتبط با هم در نظمی از پیش معلوم کنار یکدیگر قرار میگیرند. با توجه به وضعیت فعلی و رکود هنر رکابسازی، تکرار سنتها شیوهای مناسب برای حفظ اصول سنتی نیست، بلکه نوآوری یا تحول در شکل ظهور سنتها امری ضروری مینماید.
افروغ، محمد (1389). فلزکاری عصر سلجوقی و صفوی. تهران: جمال هنر. - الولی، محمدطه (1346). [از انگشتری تا مهر]، الدراسات الدبیه، 33و 34: 94-120. - باقرپور، سعید (1391). [ بررسی و نمادشناسی نقش مار در تمدنهای باستانی]، کتاب ماه هنر. 167: 100-108. - پورتاس، آنتونیو فرناندز (1376). [مساجد اسپانیا و شمال آفریقا]، هنر. 33:98-123. - سلطانالقرایی، بهار. (1386) [فلسفه معماری اسلامی]، علامه، 14: 99-120. - سلطانیه، فروغ. (1374) [انگشتری و کاربردهای آن]، فرهنگ، 16: 193-203. - میرزاابوالقاسمی، محمد صادق؛ پورمند، حسنعلی (1390). [بررسی شیوههای حکاکی و مهرکنی در دوره قاجار]، نگره، 20: 59-67. - نادری، سمیه (1390). [جایگاه نقش بته جغه در تزیینات تاج شاهان قاجار]، کتاب ماه هنر. 162: 35-39. - ونزل، ماریان (1386). انگشتریها. ترجمه غلامحسین علی مازندرانی. تهران: کارنگ